واضحه که از مرحله ی فکرکردن به خودکشی رد شدن، چیزی که خیلی از ما به عنوان اطرافیان اون شخص نمیدونیم اینه که آدما وقتی به خودکشی فک میکنن خیلی منتظر میمونن، خیلی فرصت میدن به دنیا، به ما، که متوجهشون بشیم، که یه نفر، فقط یه نفر به حقیقی ترین حالت ممکن دردشون رو بفهمه..
یا حتی فقط به حقیقی‌ترین حالت گوشِ شنوا بشه برای اون درد..
آدمایی که به خودکشی فک میکنن، خیلی جاها اومدن باهامون حرف بزنن و ما متوجهشون نشدیم، ما فرصت حرف زدن ندادیم بهشون، ما نشنیدیم..
و همیشه بعد از مرگ اون شخصه که همه میگن چرا نیومد به خودم بگه دردشو،
اومد، تو ندیدی، تو نذاشتی شکل اومدن شه..!