۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

به ما یاد ندادن...

به ما یاد ندادن خودمون باشیم 

فقط ازمون خواستن بهترین باشیم. بهترین ماشین، بهترین خونه، زیباترین صورت، ایده آل ترین اندام، منطقی ترین ازدواج، بی نقص ترین رابطه، بالاترین نمره، میلیونی ترین درآمد ..


یه روز زیر بار این همه [ ترین ] له میشیم،شاید اون موقع بقیه بفهمن؛  [ خودت ] بودن

 بهتر از [ ترین ] بودنه ...

  • Samane| سمانه
  • پنجشنبه ۳۰ بهمن ۹۹

*احترام به عقاید*

با اختلاف یکی از مزخرف ترین جملات دنیاس!

احترام بزارید به عقاید منی که:

 قاتلم و اعتقاد دارم قتل کار درستیه!

متجاوزم و اعتقاد دارم تجاوز کار درستیه!

خواستار جنگ و خون ریزیم و اعتقاد دارم جنگیدن کار درستیه!

یه جنسیت زدم و اعتقاد دارم جنسیت زدگی کار درستیه!


چجوری میشه به عقایدی احترام گذاشت که به دیگران اسیب میزنه؟!!!


اتفاقا تنها چیزی که نباید بهش احترام گذاشت عقاید ادماس،ما فقط باید به شخص ادما احترام بزاریم نه عقایدشون،تنها احترام احمقانه ای که میشه گذاشت سکوت کردنه!


  • Samane| سمانه
  • سه شنبه ۲۸ بهمن ۹۹

...،

خودتان را پیدا کنید

لعنت بر نیمه‌ی گمشده‌تان ؛

  • Samane| سمانه
  • دوشنبه ۲۷ بهمن ۹۹

توی یه افسانه مکزیکی:

 زنی به اسم «بِرِندا» که همسرش به خاطر زن زیباتری رهاش کرده، از خشم، دو تا بچه هاش رو به رودخونه ای خروشان می اندازه و در لحظه پشیمون می شه اما دیره و بچه ها غرق شدن. او در حالی که اشک می ریخت خودشم غرق می کنه بلکه از این غم تحمل ناشدنی فارغ بشه.
‏توی دروازه ی دنیای مردگان براش شرط می ذارن تا زمانی که جنازه ی بچه هاش رو از رودخونه پیدا نکرده اجازه ی ورود به دنیای پس از مرگ رو نداره. بِرندا که نه زنده اس و نه مُرده، با اشک های بی پایانش به همه ی رودخونه ها و دریاها میره تا اثری از بچه هاش پیدا کنه اما هیچ نمی یابه.
‏برندا اونقدر اشک می ریزه که به «لا یورونا» یا همون «زن گریان» مشهور می شه. برای همیشه اجازه ی عبور از دروازه ی میان دنیای زندگان و مردگان رو پیدا نمی کنه و شب ها و روزها در نزدیک برکه ها و رودها ناله می کنه. بعضیا می گن لا یورونا اندازه ی همه نهرها و رودها و دریاها گریه کرده.
‏در مورد لا یورونا، زنی که میون دنیای زندگان و مردگان گیر کرده ترانه های سوزناک فراوانی نوشته شده. از ناله هاش وقتی فرزندانش رو صدا می زنه. داستان های ترسناک هم در موردش روایت می شه. اینکه بچه های بازیگوشی که بدون اجازه از خونه بیرون برن رو می دزده و غرق می کنه تا بچه هاش تنها نمونن.
  • Samane| سمانه
  • جمعه ۲۴ بهمن ۹۹

I remember :)

I still remember the sound of your voice that night

  • Samane| سمانه
  • جمعه ۲۴ بهمن ۹۹
موضوعات
نویسندگان